عــشق اون نیست که وقـــتی دیدیـــش دلـــت بلــرزه
عشـــق اونــه که وقـــتی نمـــیــبینـیــــش
دلـــت میـــخواد کــــَـــنده شه ...
ﺯﻧــﺪﮔـﯽ ﺯﯾــﺒــﺎﺳــﺖ ...
ﯾــﻌـﻨـﯽ ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﺯ ﻫــﻤــﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐـــﻪ ﺗــ♥ـــﻮ
ﺗـــﻤـﺎﻡ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﺍﻡ ﺷــﺪﯼ
♥مُخاطـَبِ خآصــ ♥
یه وقتـایی هم هســت ..
که مــــزه ی بودن یکی ..
یه جوری رفته زیر دنـــدونت !!
که وقتـــی ازش دوری ..
همه چی میشه زهرمــــار ..!
♥مُخاطـَبِ خآصــ ♥
ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ...
ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﻌﺪﺍً ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﻣــــﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﺗــــﻮ ﺑﺎﺷﻢ ...
ﻓـــــــﻘﻂ ﻣــــﻦ...
♥مُخاطـَبِ خآصــ ♥
ارزشمندتــرین ثــروتی که یک مرد می تـــواند در این دنیا مالک آن باشد
قـــلب یک '' زن '' است !♥♥♥
دیشب با خدا دعوایم شد ......
با هم قهر کردیم .....
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ......
رفتم گوشه ای نشستم ....
چند قطره اشک ریختم و خوابم برد .....
صبح که بیدار شدم ....
مادرم گفت ...
نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد ....
می ترســـــــــــــــم تـــ♥ـــو بیــــــــــــایی ...
ولــــــــــــــی من بــــه نــــــداشـــــــــــــتــنـــ
عادت کــــــــــــــــــــــــرده باشــــــــــــــــــــــــم..
این روز ها دلم میخواد دستت رو بگیرم و...
از ذهنم پرتت کنم بیرون!!
بـَعضـے وَפֿــتـآ بـآیـَـכ تـَنهـآ بـآشـے،تَنهـآـے ِ تَنهـآ...
هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے،
فِكــ ڪـُـنـے،هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ
تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے...
اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ هَمیشگـے
وـآنِــموכ ڪـُـنـے ڪـہ هَمــہ چے פֿــوبــہ!
بعضیا کاری باهات میکنن که
یادآوری تمام لطف هایی که درحقشون کردی
به شدت ازخودت متنفرت میکنن...
از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم !
امـا . . .
حقیقـت این که :
از دست دادن ِ خــودمـون ،
و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم !
و چقدر ارزش داریم . . .
گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره ! !
در زندگی لحظاتی پیش می آید که انسان
نه کسی را دوست دارد و نه دلش می خواهد
کسی او را دوست داشته باشد!
انقدر خوبن که چشم باز میکنی میبینی یه فصلی از زندگیت شدن .. باهات آفتابی میشن، بعضی وقتام که دلت گرفته با تو میبارن ...
بدون اینکه بفهمی فقط دوسشون داری ...
...
انقدر بودنشون تو لحظههات پررنگه که دوست داری همهٔ عاشقانههاتو براشون بنویسی ...
اینا همونایین که مثل خوابهای کودکی شیرینن اما حیف خیلی کوتاه ...
بدون در زدن میان ... یواشکیم میرن ...
اینا همون آدمایین که هیچوقت تکراری نمیشن ... فقط با رفتنشون یه فصل سرد، خیلی سرد از زندگیت شروع میشه ...
چه قدر زیباست امشب
شبی استثنایی
شبی به دور از غم و تنهایی
ستارگان آسمانش میدرخشند
و ماه نقره گونش به خود می نازد و می بالد
و چه قدر زیباست
همسفر بادها شوی
در میان نغمه نسیم
شاد شوی و بگویی
چه خوب است
گر همیشه غم ها خفته باشند
و آسمان دل من ابری نباشد
و نبارد
نسیم مرا نوازش کند
و من به نغمه هایش گوش سپارم
و چه امشب زیباست
شبی که ابرها بی قراری میکنند
و من بی هیچ آشوبی
به ناله هایشان گوش میسپارم
این است آرامش
آرامشی که در امشب خفته است
و با رسیدنش
گمشده ام را به من بازگرداند
اگر چه ابرها می بارند و می نالند
دل من ابری نیست و آرامشی زیبا دارد
و چه خوب و زیباست این شب آرامش
ـــــ بــِ هویــت ـــــ
هرجا دیدی دلت شکست ...
خودت شکسته هاشو جمع کن تا هیچکس
منت دست زخمیشو به رخت نکشه
בפּبْـارـه
اَز صٍفْـر شرـوع مـْے کـُنَمْـ !
تـــפּפֿـوبـے هايَمـْ رـآ از يـآב بـِـبَـر ...!
مَـטּهَمْـﮧ چــيـز را ...!!!
به کسی که اشکاتو میبینه و بی اعتنا میره
برای بار دوم اعتماد کنی... ...
این پرده ی اشک روی چشم هام هم ،همین طور
چیزیم نیست به خدا
من فقط، دلواپس توام..
لباس گرم در چمدانت گذاشتی؟
شــک نـدارم هـمـین روزها ...
هیـچ گـرسـنه ای باقی نمــــی ماند ...
هـــمه سیــــر مـی شـوند, از زنــدگی ...
خط میخوری
_مثل یک غلط املایی_
از تمام خطوط زندگی ام
تویی که
تمام زندگی ام را خط خطی کردی...
گــــرچه ، عاشــــق باشد
حکم دلداری ، فقط عشق که نیست ...
او بجــــز عشــق باید
لایق عمق نگاهت باشد
و کمی هم بیــــــمار
تا نگاه تو تسکین بدهد روحش را ...
دل به هـــــر کــــس مســـــپار ...!!!
صداي تلفن ، پسري را از خواب بيدار کرد ؛
پشت خط مادرش بود !
پسر با عصبانيت گفت :
چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار کردي ؟!
مادر گفت :
بيست و پنج سال قبل در همين موقع شب ، تو مرا از خواب بيدار کردي !
فقط خواستم بگويم : "تولدت مبارک . . . !"
بگذار من بهانه را دستت دهم .. برو و هركس پرسید چـــرا ؟
بگو لجوج بود! همیشه سرسختانه عاشق بود ..
بگو فریاد مى كرد! همه جا فریاد مى كرد که فقط مرا مى خواهد ..
بگو دروغ مى گفت! مى گفت هرگز ناراحتم نكردى ..
بگو درگیر بود! همیشه درگیر افسون نگاهم بود ..
بگو بی احساس بود! به همه فریاد ها ،توهین ها و اخم هایم، فقط لبخند می زد..
بگو او نخواست ! نـخـواسـت كـسـى جـز مـن در دلــش خـانـه كـنـد
اگه کسی رو تو زندگی دارین که بهتون بگه:
" وقتی رسیدی خونه خبر بده.."
اونو از دست ندین...
ﺍﮔـﻪ ﮔــــــــــﺬﺷﺘﻪ ﺑﻬـــــــــﺖ " ﺯﻧـــــﮓ " ﺯﺩ . . .
ﺑﺬﺍﺭ ﺑﺮﻩ ﺭﻭ ﭘﯿﺎﻣﮕﯿﺮ، ﭼﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺗﺎﺯﻩ ﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ !
بـاراלּ که تَمام شُد
فَراموشَم کَردیـــــــــے !
تو تَنها هَم قَدَم ِ بـــــاراלּ می خواستـــے !
اَما مَــלּ
خودِ بــــــــــــاراלּشُدَم بَعد اَز آלּ !!!!!
باشه برۅ بـﮧ درک ...
دیگه چیزے واسـﮧ از دست دادن ندارҐ
از ناز کشیدن هـҐ خبرے نیست
سخت شدҐ مثـ ــ ل سنگ
پس راهت را بگیرۅ برۅ...
בلــتنگــــ ـے مــ ـے انـــ בیشــــم
آלּ نــهـــایـتــﮯ کـ ـﮧ . . .
تـو را بـراے همیـشهـه
פֿــواهـــم בاشتــــ . . .
كـﮧ در انتهــآے پیـآده رو
روے جـבولـ פֿــیـآبـآטּ
نشستــﮧ امـ
و بـﮧ زنـدگــے مـےگویمـ
تـُ بـُرבے ولــے
تـَحـَمـُلـﮧ مـטּ
بیشتــَر بـوב
ولی گاهـــــــی
میان بودن و خواستن فاصله ایست
وقت هایی هست
که کسی را با تمام وجود می خواهی
... حتی به خاطرش نفس میکشی...
... زندگی میکنی...
دنیا برایت زیبا می شوداما
بودنت در کنارش جایز نیست
و این خواستن
همان آرزو
و یا رویایی اشتباه است
چون
"او" مال تو نیست
گاهی نمیشه دست از دوست داشتن یکی برداشت
حتی وقتی ازش متنفری !
"تو" آن نیستی که به یادت بیاورم ، "تو" آن همیشه ای که به یادم می مانی .
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
... هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!